نارندرا مودی، نخستوزیر هند با ۷۳ درصد تأیید مردمی، همچنان محبوبترین رهبر جهان است. او با اختلاف چشمگیر نسبت به سایر رهبران، جایگاه نخست را حفظ کرده، هرچند نسبت به دورههای پیشین با کاهش جزئی مواجه شده است. پس از او، خاویر میلی از آرژانتین و کلودیا شینبام از مکزیک در رتبههای دوم و سوم قرار دارند.
پس از فرود موشک سوری در نزدیکی تاسیسات هستهای دیمونا، نام دیمونا به صدر اخبار اصلی منطقه رسید. خبر شلیک موشک در این ناحیه تازه است، چرا که طرفی که اقدام به این کار کرده، هنوز مشخص نیست، اما اسرائیلیها اطمینان دارند که طرف سوری عامل این اقدام بوده که البته از روی عمد نبوده است.
مقامات ارشد ارمنستان و ترکیه به اقدام جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، در به رسمیت شناختن «نسلکشی» ارامنه واکنش نشان دادند.
این بلوک در تئوری فعلا قابل تحقق است اما رشد آن توسط برخی واقعیت های روی زمین مهار می شود. آذربایجان بیشتر به روس ها نزدیک است تا ترکیه، از سوی دیگر هم پاکستان در دست چین است. این بلوک جدید یاداور سه بچه است که در حال کابوی بازی هستند، آن هم درحالیکه پدر و مادرشان آن ها را تماشا می کنند و لبخند می زنند. والدین این بچه ها در حاشیه نظاره گر خواهند ماند تا زمانیکه احساس کنند منافعشان دارد به خطر می افتد.
مقامات عراقی و رهبران سیاسی نزدیک به کاظمی به میدل ایست آی گفتند که وی همچنین یکی از متحدان محبوب ولیعهد سعودی محمد بن سلمان در این کشور است.
گزینه های محمد بن سلمان ولی عهد سعودی، روز به روز کمتر و سخت تر می شود. چرا که وی نه حمایتی از طرف دولت جدید امریکا دریافت کرده تا بتواند به راحتی برتخت پادشاهی بنشیند و نه توانسته راهی برای خروج از جنگ یمن بیابد که تبدیل به یک بحران داخلی بزرگ برای عربستان شده است. بن سلمان حتی نتوانسته از عادی سازی روابط با اسرائیل استفاده کرده و مذاکرات هسته ای ایران که به سرعت در حال پیشرفت است را متوقف کند، از این رو، بازگشایی خطوط تماس با تهران، یک گزینه منطقی و مطلوب برای سعودیها در شرایط فعلی محسوب می شود.
تحلیلگران رسانه ها و اندیشکده های عربی معتقدند: عربستان به دلیل گرفتاری در منطقه به ویژه در جنگ یمن و تغییر رویکرد کلی دولت جدید آمریکا درباره مسائل منطقه ای برای گفت و گو با ایران تمایل دارد و نتیجه بخش بودن این گفت و گو میتواند راه حل بحران های منطقه ای را به دنبال داشته باشد.
تشکیل جلسه این هفته کابینه امنیتی اسرائیل آن هم پس ماهها پس از آنکه که این جلسه آن برگزار نمیشد، جای تعجب دارد. پس از آغاز مجدد مذاکرات جو بایدن، رئیس جمهور آمریكا با ایران آن هم پس از یك دور حملات متقابل تهران و تلآویو به یکدیگر و به ویژه پس از حمله اخیر به تاسیسات هستهای ایران در نطنز، اسرائیل تازه به یاد آورد كه باید در این مورد به گفتگو بنشیند.
ژنرال فرانک مککنزی، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا، سنتکام، میگوید مادامی که ما شبکهای از تواناییها برای ردگیری و منهدم کردن پهپادهای ایرانی را توسعه ندهیم، برتری با طرف مهاجم (ایران) خواهد بود.
متعجب نشدم از اینکه جو بایدن در نهایت فرمان خروج از افغانستان را صادر کرد. به سال ۲۰۰۲ باز میگردم. در آن سال این امیدی معقول بود که حمله ما به افغانستان برای سرنگونی اسامه بن لادن و متحدان طالبانیاش میتوانست بهگونهای بسط یابد که این کشور به جایی باثبات، امن، متساهل و شایسته برای شهروندانش تبدیل شود و اینکه دیگر میزبان گروههای جهادی نباشد. اما منطقی هم بود که از همان ابتدا بترسیم که تلاش برای پیوند زدن فرهنگ سیاسی غرب با یک فرهنگ به شدت قبیلهای، مردمحور و بنیادگرایانه مانند افغانستان کاری عبث است بهویژه هنگامی که دریابیم که کشور همسایه یعنی پاکستان چشم دیدن موفقیت ما را نداشت؛ چراکه حضور ما میتوانست افغانستان را از مدار فرهنگی و ژئوپلیتیک پاکستان دور کند. توماس فریدمن، ستون نویس نیویورک تایمز، در یادداشت ۱۸ آوریل خود در این زمینه نوشت، بایدن از همان ابتدا میان آن بیم و امیدها گیر افتاده بود.
لحن تاجرمآبانه و سرد لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در دیدار یازدهم و دوازدهم آوریل او از اسراییل، تنها نوک کوه یخی است که اسراییل ممکن است در ماههای آینده با آن برخورد کند. هرچند این خبر کاملا تایید نشده اما اسراییل ظاهرا در این دو هفته، اطلاعات کامل و هشدار دقیقی درباره برنامه های عملیاتی و حملاتی که علیه اهداف ایرانی داشته، به واشنگتن نداده، ضمن آنکه زمانبندی مشکوک این حملات با گفتگوهای وین و دیدار آستین از اسراییل، خود مزید بر علت است.