آنچه در ظاهر کمک فنی و آموزش کشاورزان است، در عمل به ابزاری برای شکلدهی به مواضع سیاسی کشورهای آفریقایی در سازمان ملل و تقویت همکاریهای امنیتی با اسرائیل بدل شده است.
جنگ اوکراین طوفانی تمام عیار بود؛ زیرا دو کشور درگیر جنگ، ۳۰ درصد از تولید غلات جهان را تأمین می کردند. حدود ۷۵ درصد روغن آفتابگردان جهان نیز در روسیه و اکراین تولید می شود.
جنگ در اوکراین برخی از حقایقی را که کشورهای غربی سالها برای کتمان آنها تلاش کردهاند برملا کرده است.
چند دهه پیش بود که اسرائیل قاطعانه از صلح با عربستان سعودی سرباز زد و حتی سعی کرد ایالات متحده را برای حمله به این پادشاهی تحریک کند.
اوکراین اگر چه محدوده کوچکی از جغرافیای جهان را به خود اختصاص داده است اما تاثیرات ناشی از درگیری در آن مناطق اسلاو به اشکال گوناگون به سایر نقاط جهان تا کنون سرایت کرده و پس از این نیز سرایت خواهد کرد.
غرب به رهبری آمریکا و هم پیمانانش همیشه دم از حقوق بشر، آزادی و بیطرفی می زنند اما جنگ روسیه و اوکراین معیار دوگانه و نامتعادل ترازوی "عدالت" آنها و همچنین چهره واقعیشان را آشکار کرد؛ از نظر آنها مقاومت اوکراینیها مشروع و قانونی است اما زمانی که فلسطینیها از جان و مال و خاک غصب شده سرزمینشان توسط رژیم صهیونیستی دفاع میکنند، "تروریست" خوانده میشوند و نباید از خودشان در مقابل متجاوزان صهیونیست دفاع کنند.
نگاه واقعبینانه به تحولات منطقه و سالها ایستادن بر خطوط قرمز، جمهوری اسلامی را به این باور رسانده است که در حراست از مرزهای خود باید قاطع بوده و هیچ اغماض و مسامحهای نداشته باشد و هرگونه تحرکی ضدمنافع و امنیت خود در منطقه را برنتابد. به ویژه اگر همسایگانش در ایجاد آن نقش داشته باشند.
من دوست ندارم جنگ در اوکراین را یک لحظه تغییر دهنده خطاب کنم، زیرا در دهههای اخیر بارها چنین حرفی را شنیده ام. وقتی دیوار برلین فرو ریخت، اتحاد جماهیر شوروی از بین رفت و پیمان ورشو منحل شد، به ما گفتند که «همه چیز تغییر کرده است». نظم جهانی نوینی در راه بود، بشر ظاهراً به «پایان تاریخ» رسیده بود، و دموکراسی لیبرال سرمایه داری (ترجیحاً نسخه آمریکایی) تنها بازی موجود در عرصه سیاسی بود.
ناظر حقوق بشر اروپا و مدیترانه اعلام کرد که نیروهای نظامی رژیم صهیونیستی طی چند روز گذشته به دنبال چراغ سبز مقامات سیاسی اسرائیل، کشتار و سرکوب فلسطینیان در کرانه باختری و شرق بیت المقدس را تشدید کرده اند.
تا این مرحله از جنگ اوکراین، هیمنه و قدرتی که پوتین برای خود فراهم کرده بود حتی در بین غربی ها که بعنوان الگومطرح بود شکسته شده و آنچه مسلم است این جنگ لطمات جبران ناپذیری را بر موقعیت روسیه وارد کرده است.
اشتباه پوتین نه تنها تکرار تجربیات تلخ شوروی در افغانستان بلکه تکرار سیاست های امنیت ملی ایالات متحده در چند دهه اخیر نیز هست. مانند جنگ هایی که آمریکا در ویتنام، افغانستان و عراق به راه انداخت. واشنگتن بارها با انتظارات غیر واقع بینانه و پر سر و صدا، با دست بالا گرفتن توانایی های خود و دست کم گرفتن طرف مقابل و با این ادعا که بیش از آنکه منفور باشد محبوب است، دخالت های نظامی خود را کلید زد و هر بار پس از آنکه با واقعیت ها روبرو شد بیش از آنکه تصمیم به معکوس کردن مسیر بگیرد بر راه رفته خود اصرار ورزید.