در سالهای اخیر نقش رژیم اسرائیل در بخش کشاورزی و مدیریت منابع آبی قاره آفریقا به یکی از مهمترین ابزارهای نفوذ این رژیم در معادلات سیاسی و امنیتی منطقه تبدیل شده است.
رژیم اسرائیل با تکیه بر تجربه تاریخی خود در مدیریت منابع محدود آب و توسعه فناوریهای نوین کشاورزی، توانسته است مجموعهای از پروژههای فنی و آموزشی را در کشورهای مختلف آفریقایی طراحی و اجرا کند که فراتر از یک همکاری اقتصادی ساده، آثار بلندمدت سیاسی و امنیتی به همراه داشته است.
استفاده از فناوری آبیاری قطرهای، بازیافت و مدیریت پساب، کشت محصولات در مناطق خشک و بیابانی و راهاندازی مزارع نمایشی تنها بخشی از ابزارهایی است که رژیم اسرائیل در این مسیر بهکار گرفته است. این پروژهها علاوه بر افزایش بهرهوری کشاورزی در کشورهای میزبان، به ایجاد شبکههای انسانی و فنی منجر شده که در بلندمدت ارتباطات دیپلماتیک و امنیتی را مستحکم کرده است.
رژیم اسرائیل از طریق نهادهایی مانند «ماشاو» و همکاری با شرکتهای خصوصی فعال در حوزه آگریتک، هزاران کشاورز و کارشناس آفریقایی را آموزش داده و آنها را با فناوریهای نوین آبیاری و تولید آشنا کرده است. این آموزشها اغلب در قالب دورههای کوتاهمدت و بازدیدهای میدانی برگزار میشوند و در بسیاری از موارد مقامات محلی و مدیران دولتی نیز در این برنامهها مشارکت دارند.
همین فرایند آموزشی و انتقال تجربه باعث شده نسل جدیدی از کارشناسان و تصمیمگیران آفریقایی شکل بگیرند که با مدل توسعه کشاورزی رژیم اسرائیل آشنا هستند و تمایل بیشتری به ادامه همکاری دارند. در کنار این بعد نرم، شرکتهای اسرائیلی با فروش تجهیزات آبیاری و ارائه خدمات مشاورهای وابستگی فنی قابلتوجهی در کشورهای میزبان ایجاد کردهاند که عملاً استمرار روابط را تضمین میکند.
کشور کنیا یکی از بارزترین نمونهها در این زمینه است. رژیم اسرائیل با سرمایهگذاری در پروژههای آبیاری قطرهای، آموزش کشاورزان و توسعه زنجیره ارزش محصولات صادراتی مانند گل و چای توانسته است نقش مهمی در اقتصاد کشاورزی این کشور ایفا کند.
این همکاریها به تقویت روابط سیاسی و امنیتی دو کشور انجامیده و کنیا در برخی رأیگیریهای سازمان ملل از قطعنامههای ضد اسرائیلی حمایت نکرده یا رأی ممتنع داده است. همکاریهای اطلاعاتی و امنیتی در مقابله با گروههای افراطی همچون «الشباب» نیز در امتداد همین روابط کشاورزی گسترش یافته و تصویر اسرائیل را در میان بخشی از نخبگان کنیا به عنوان شریک توسعهای و امنیتی تقویت کرده است.
در رواندا نیز رویکرد مشابهی دنبال شده است. پروژههای انتقال فناوری و آموزش کشاورزان رواندایی نه تنها امنیت غذایی این کشور را بهبود بخشیده، بلکه روابط سیاسی دو طرف را به سطحی نزدیک و استراتژیک رسانده است.
کشور رواندا در برخی مسائل مرتبط با فلسطین در مجامع بینالمللی مواضع متعادلتر یا حتی نزدیک به رژیم اسرائیل اتخاذ کرده و همکاریهایی فراتر از کشاورزی، از جمله توافقهایی در حوزه مهاجران آفریقایی، میان دو طرف شکل گرفته است.
در اتیوپی، همکاریها در ابعاد گستردهتری ادامه یافته است.رژیم اسرائیل در پروژههای بزرگ آبیاری و آموزش هزاران کشاورز مشارکت داشته و این روابط فنی در نهایت به تقویت همکاریهای امنیتی و حتی نظامی منجر شده است.
کشور اتیوپی غالباً در مواضع بینالمللی رویکردی میانهرو اتخاذ میکند و ارتباطات تاریخی با رژیم اسرائیل را حفظ کرده است. با توجه به حساسیت منطقهای پیرامون منابع آبی نیل و پروژههایی مانند سد رنسانس، نقش رژیم اسرائیل در این حوزه از دید بازیگران منطقهای از جمله مصر و سودان بسیار مهم تلقی میشود.
«اوگاندا» نیز نمونه دیگری از احیای روابط سیاسی از مسیر کشاورزی است. پس از دوره پرتنش دوران عیدی امین، پروژههای گسترده کشاورزی و آموزشهای فنی زمینه اعتمادسازی و بازسازی روابط دیپلماتیک را فراهم کرد و امروز اوگاندا به یکی از شرکای منطقهای رژیم اسرائیل در شرق آفریقا تبدیل شده است.
غنا هم به عنوان نخستین کشور آفریقایی که پس از استقلال روابط رسمی با رژیم اسرائیل برقرار کرد، همواره از همکاریهای کشاورزی برای تقویت روابط دو کشور بهره برده و معمولاً در قبال اسرائیل مواضعی معتدلتر اتخاذ کرده است.
آنچه در مجموع مشاهده میشود، استفاده رژیم اسرائیل از نیازهای حیاتی کشورهای آفریقایی در زمینه آب و امنیت غذایی برای ساختن نوعی وابستگی متقابل است که در بزنگاههای سیاسی قابل بهرهبرداری است. وقتی دولت یا نخبگان یک کشور منافع اقتصادی و امنیت غذایی خود را تا حد زیادی به فناوری و مشاوره خارجی گره زده باشند، در اتخاذ مواضع بینالمللی محتاطتر عمل میکنند و احتمال اتخاذ تصمیمات ضد اسرائیلی کاهش مییابد.
همین روند سبب شده است که پروژههای کشاورزی به نوعی «دروازه ورود» برای همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی بدل شوند و جایگاه رژیم اسرائیل در آفریقا تقویت شود.
این الگو پیامدهای مهمی برای بازیگران منطقهای دارد. حضور فعال رژیم اسرائیل در مدیریت منابع آبی و کشاورزی برخی کشورهای حاشیه نیل میتواند معادلات امنیت آبی منطقه را پیچیدهتر کند.
در شرایطی که مصر نسبت به پروژههای بزرگ آبی مانند سد رنسانس حساسیت دارد، ورود بازیگر ثالثی مانند رژیم اسرائیل به این حوزه، چه به صورت فنی و چه در قالب مشاوره و سرمایهگذاری، میتواند بر توازن قدرت اثر بگذارد. از سوی دیگر، برای کشورهایی که خواهان همکاری با آفریقا هستند، درک این واقعیت ضروری است که پروژههای توسعهای و ظرفیتسازی کشاورزی تنها بُعد اقتصادی ندارند، بلکه ابزار سیاسی و امنیتی نیز محسوب میشوند.
بررسی روابط رژیم اسرائیل با کشورهای آفریقایی از منظر آب و کشاورزی نشان میدهد که این روابط صرفاً در چارچوب کمکهای فنی تعریف نمیشوند، بلکه بخشی از یک راهبرد بلندمدت برای نفوذ سیاسی و ایجاد اهرم فشار در عرصه بینالمللی هستند.
به همین دلیل تحلیلگران توصیه میکنند کشورها در قراردادهای مرتبط با آب و کشاورزی به شفافیت و انتقال واقعی دانش توجه کنند و برای کاهش وابستگی به یک بازیگر خاص، همکاریهای خود را متنوع سازند. همچنین تقویت سازوکارهای منطقهای برای مدیریت منابع آبی و حلوفصل اختلافها میتواند مانع تبدیل شدن پروژههای توسعهای به میدان رقابت ژئوپولیتیک شود.
منبع: ایرنا
ثبت دیدگاه