نان، عشق و راهِ آهن
  • آذر 19, 1401 ساعت: ۱۵:۲۱
  • شناسه : 42755
    1

    در بازدید پنج‌ساعته معاون اول رئیس‌جمهوری از دانشگاه علم و صنعت چه گذشت؟

    پ
    پ

    به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «پاسی از مغرب گذشته. همه در مجموعه بلوک‌های خوابگاهی منتظر رسیدن معاون اول رئیس‌جمهور هستند. چهارشنبه ۱۶ آذر است و روز دانشجو. این بار دانشگاه علم و صنعت میزبان محمد مخبر است. او تقریباً دو ساعتی هست که به دانشگاه آمده. گویا بر مزار شهدای دانشگاه فاتحه‌ای خوانده و بعد هم یکراست رفته به شورای دانشگاه در جمع اساتید و مدیران و نماینده‌های تشکل‌های دانشجویی. الان هم همه منتظرند تا نمازشان در مسجد دانشگاه تمام شود و به بلوک‌های خوابگاهی برسند.

    مهمانی غیرمنتظره

    آقای معاون اول، وزیر علوم و رئیس دانشگاه بالاخره از راه می‌رسند. بوی اسپند در فضا می‌پیچد و با آیاتی از قرآن و بریدن روبان بلوک‌های جدید افتتاح می‌شوند. گویا دو – سه هفته‌ای هست که دانشجوها در اینجا مستقر شده‌اند. مسئولان می‌روند که بازدید کنند اما محمد مخبر راه را کج می‌کند. می‌گوید این بلوک‌ها نوسازند و علی القاعده مشکلی ندارند، برویم بلوک‌های قدیمی. هیأت همراه سربرمی‌گرداند و با چند دقیقه‌ای پیاده‌روی به بلوک‌های قدیمی می‌رسیم. آنجا دیگر کسی منتظر ما نیست!

    بدن‌مان با این غذاها نمی‌کشد

    ماجرای اتاق سوم کمی متفاوت است؛ مسائل صنفی و رفاهی. دانشجویان از کوچکی اتاق‌ها گلایه دارند. رئیس دانشگاه گلایه را می‌پذیرد ولی می‌گوید در عوض به همه متقاضیان خوابگاه داده‌اند؛ حتی آنهایی که از کرج و اسلامشهر می‌آیند. یکی دیگر وضعیت ناهار دانشگاه را مناسب می‌داند اما می‌گوید شام‌ها خوب نیست. معاون اول می‌پرسد که مگر شام چه می‌خورید؟ می‌گویند متفاوت است و گاهی املت. می‌گوید به‌صورت معمول غذای من هم برخی اوقات همین است. صدای خنده بلند می‌شود. یکی دیگر به مزاح می‌گوید، ما دانشجوییم، جوانیم، بدنمان با این غذاها نمی‌کشد. محمد مخبر از غذاهای دوران دانشجویی خودش، علاقه‌شان به ترکیب جادویی تخم‌ مرغ و تن ماهی و بازدیدهایش از فضاهای دانشجویی کشورهای دیگر تعاریفی می‌کند و پدرانه اندرزهایی می‌دهد: مسائل رفاهی مهم است و هر جای دنیا را بگردی دانشجوها همین مسائل را عنوان می‌کنند اما اگر این نکات نباشد که اسمش زندگی دانشجویی نمی‌شود. زندگی دانشجویی یعنی همین کنار هم بودن و با هم زندگی‌کردن. قدرش را بدانید که در موقعیت دیگری برایتان تکرار نمی‌شود.

    در این اتاق وزیر علوم هم درباره شرایط بازگشایی دانشگاه‌ها بعد از کرونا توضیحاتی می‌دهد و می‌گوید باید کمی صبر کنیم تا شرایط رفاهی مناسب‌تر شود.

    شکار نان و نهنگ در دانشگاه!

    همه فهمیده‌اند که معاون اول اینجاست و هر کسی سعی می‌کند پای او را به اتاق خودش هم باز کند. محمد مخبر توضیح می‌دهد که تقریباً اغلب موارد را شنیده و حتماً پیگیری می‌کند. یکی از دانشجویان که در مقطع دکتری تحصیل می‌کند، معتقد است سهم دانشجویان دکتری ادا نشده. معاون اول می‌گوید من از دانشجویان مقطع دکتری انتظار حل مسائل کشور را دارم و هر جا بوده از آنها به عنوان همکاران خودم یاد کرده‌ام؛ چرا که حضور در این مقطع تحصیلی خودش باید مترادف یک شغل باشد. می‌گوید که کشور در هیچ مقطعی به اندازه امروز محتاج دانشگاه و دانشجویان خصوصاً محصلان دوره دکتری نبوده. بنابراین همه باید تلاش کنیم تا گره رابطه دانشگاه با صنعت و بازار باز شود.

    شب، سکوت، عشق

    معاون اول رئیس‌جمهوری پنج ساعتی هست که در دانشگاه علم و صنعت است اما دانشجوها همچنان مجال خداحافظی به او را نمی‌دهند. حتی پیش از سوارشدن به ماشین نیز یکی از دانشجویان او را به بازدید از حسینیه مجموعه خوابگاهی می‌برد که وضعیت نامساعدی خصوصاً از بابت گرمایش دارد. می‌گوید بخاری‌شان هر دو هفته یکبار خراب می‌شود و همین دو ساعت پیش یک بخاری نو برایشان آورده‌اند. هم رئیس دانشگاه قول مساعدت می‌دهد و هم معاون اول. آنها بالاخره می‌روند با مجموعه‌ای از تقاضاهای ریز و درشت که همراهان معاون اول باید پیگیری کنند برای رتق و فتق‌شان. حالا مجدداً سکوت به شب بازمی‌گردد و این بار زیبایی برگ‌های پاییزی خودنمایی می‌کند. ساعت حوالی ۹ شب است و اینجا، دانشگاه علم و صنعت ایران، جایی که دانشجویان عاشق‌پیشه‌اش دوست ندارند کسی، برگ‌های زرد و خشکیده را رُفت و روب کند.»

    انتهای پیام

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.