به گزارش ایسنا، علی متقیان، عضو هیات علمی دانشگاه علم و فرهنگ، در یادداشتی در روزنامه اطلاعات نوشت: «این روزها در ایران اسلامی جنبوجوش عجیبی به چشم میخورد. هر روز تعدادی از هموطنان با دیده گریان به عشق امام حسین(ع) از خانواده و کاشانه و دوستان خداحافظی کرده، عازم راهپیمایی اربعین می شوند.
عدهای خانوادگی با کودکان کالسکهنشین، با کمترین امکانات، عاشقانه به دیار عشق و شهادت میروند. شهرهای مرزی، فرودگاهها، ترمینالها و … همه حال و هوای دیگری پیدا کردهاند. کشور عراق هم با تمام محدودیتها و سختیهایی که دارد، خود را آماده راهپیمایی چند ۱۰ میلیونی کرده و مردم مهماننواز عراق هم هر چه دارند، در طبق اخلاص گذاشته از زائران امام حسین(ع) پذیرایی میکنند.
رسانههایی که برای سیاهنمایی، جمعیت چند ۱۰ نفره مخالف را چند هزار نفره و چند صد هزار نفره جلوه میدهند، این شور و حال را نمیبینند و انگار نه انگار چند ۱۰ میلیون عاشق در کیلومترها مسیر راهپیمایی به سمت هدف مقدسی در حرکت هستند.
راستی این شور و حال و این فضای معنوی برای چیست؟ چه اتفاقی رخ داده است که این جمعیتی که اغلب قریب به اتفاق آنها اگر بنا بود به سفری بروند، برای اقامت خود از هتل لوکس چندستاره، کوتاه نمیآمدند و بهترین امکانات را برای سفر خویش فراهم میکردند و حتی برای مسیر کوتاه چند صد متری بهترین وسیله نقلیه را در اختیار میگرفتند، امروز عاشقانه باحداقل امکانات به عشقی که سراپا وجودشان را گرفته است، در این هوای گرم و غبار گرفته، با پذیرش تمامی سختیها و گرمازدگی، پیاده راه افتاده و ستونهای مسیر را به عشق امام حسین (ع) میشمارند و خوشحال هستند که در جمع راهپیمایان اربعین قرار گرفته و در این جشن پیروزی شرکت کردهاند.
به یقین و با اطمینان خاطر میتوان گفت تمام عزیزانی که در مسیر به عشق امام حسین(ع) در این بیابان گرم جاده نجف، کربلا و دیگر مسیرهای به سوی کربلا راهپیمایی میکنند، لباس مشکی عزا بر تن کرده و به یاد امام شهیدان میگریند و قدم برمیدارند و یاد میکنند از کاروانی که روزی به عنوان اسیر، با غلوزنجیر بسته و سوار بر اشتران بیجهاز به عنوان شکستخوردگان، همانند اسیران رومی، در حالی که سرهای برادران و اقوام و یاران باوفای امام و بزرگترها را در مقابل چشم خود میدیدند، در میان شادی و سرور مردمی که روزی پنج بار در ماذنههای خود نام جد اینها را به زبان میآورند، گذر کردند و تمام سختیهای مسیر کوفه و شام را به جان خریدند و به عنوان کاروان اسیران، همه رنجها و شکنجهها را متحمل شدند، در مجالس مختلف، از جمله جشن پیروزی یزید که با حضور سران و مهمانان خارجیاش برگزار میشد، شرکت کردند و سر مبارک امام را در مقابل یزید دیدند که با خیزران بر لبان مبارکش میکوبید و میگفت: لعِبَتْ هاشمُ بالملکِ فلا خبرٌ جاءَ ولاوحی نَزَلْ وحی و دین را بازی بنیهاشم اعلام میکرد.
هنگامی که دخت علی و فاطمه، پیامبروار بر سر یزید مغرور از پیروزی فریاد برمیآورد: یابن الطلقا! (ای پسر آزادشده جدم) چنان لرزهای بر اندام یزید و کاخ پوشالیاش و یزیدیان میاندازد که آن مستان لایعقل خمره و مقام و پیروزی به خود میآیند که اینان چونان اسیرانی نیستند که از روی قدرتطلبی بر بلاد آنها میتاختند و اموالشان را مصادره میکردند و زنان و کودکانشان را به اسارت میبردند و مست قدرت با اموال شکستخوردگان به اقوام و دوستان خود چنان بیتالمال را میبخشیدند که هنگام مرگ وارثان آنان، طلاهای ماترک یکدیگر را با تبر تقسیم میکردند.
نه! اینها فرزندان پیامبر و آل علی علیهم صلواتالله هستند. این اسیران دربند خرابهنشین، چنان عملکردی در کوفه و مسیر و در دربار یزید در شام و دمشق از خود نشان دادند که نه فقط دیگر اسیر نبودند بلکه خلیفهای که دیروز در جشن پیروزیاش، خبرٌ جاءَ و لا وحی نَزَلْ به زبان میآورد، به عذرخواهی افتاد و از امام سجاد (ع) خواست که «هر چه بخواهی در اختیار میگذارم.»
این کاروان پیروز پس از شکستدادن یزید و یزیدیان، خود تصمیم گرفت قبل از رفتن به مدینه به کربلا برود. این اولین راهپیمایی پیروزی قیامی بود که یک ماه قبل همه مردان جنگاورش به شهادت رسیده، خیمهها و اموالشان غارت شده بود و زنان و کودکان به عنوان اسیر از آن سرزمین بیرون برده شده بودند. اسیران دیروز، امروز آزادانه به عشق زیارت امام حسین(ع) با یک راهپیمایی طولانی حرکت خود را به سمت کربلا آغاز کردند تا پرچم اعلام پیروزی قیام امام حسین(ع) را که ۴۰ روز قبل به اصطلاح شکست خورده بود، در همان سرزمین افراشته نگاه دارند؛ پرچمی که ۱۴۰۰ سال بعد از این واقعه همچنان بلند است و عاشقان و پیروان و یارانش همیشه آن را برافراشته نگاه داشته و میدارند.
اگر امام حسین(ع) علیه حکومت یزید و دینی که بنیامیه قصد داشت، به نام رسول خدا(ص) پیاده کند که در آن صورت از اسلام جز پوست و روکشی باقی نمیماند قیام نکرده بود، دیگر از اسلام ناب، اثری باقی نمیماند. حرکت امام حسین(ع) بود که اسلام را زنده کرد، نماز پایدار ماند، حق و عدالت و ظلمستیزی و زیر بار ظلم نرفتن و در برابر حکومت جائر و ستمکار ایستادن را به همه نسلهای آینده آموخت و این جهتدهی و راهنمایی، پس از شهادت امام حسین(ع) تا امروز و از امروز تا ابد، در تاریخ هر قیام آزادیخواهی، نام و یاد و پیروی از این قیام ماندگار نوشته خواهد شد.
آری اولین راهپیمایی برای اعلام پیروزی، راهپیمایی شاهدان واقعه کربلا بود که پیروزمندانه به سوی این قطعه از بهشت روی زمین حرکت کردند و با ایستادگی در برابر ظالمان و ستمکاران آن را بنیان گذاشتند. دومین راهپیمایی اربعین هم ورود جابر به سرزمین کربلاست که به همراه عطیه وارد این سرزمین شدند و به زیارت دوست و امام خویش آمدند و ورود این راهپیمایان همزمان شد با ورود آزادگان کربلا در روز اربعین شهادت امام و یارانش.
درست است که راهپیمایان اولیه و همه راهپیمایانی که صدها سال این سنت را حفظ کردند، در تمامی مسیر در غم از دست دادن سید و سالار شهیدان و یاران باوفایش، لباس عزا بر تن کرده و با چهرهای غمگین عزادار هستند و استمرار این عزاداری مورد تأکید است و به یاد امام حسین(ع) بودن و زیارت امام شهیدان را در همه اوقات، اعم از اعیاد و میلاد و شهادتها و حتی شبهای قدر مورد تأکید قراردادهاند اما از نگاه دیگر، قیامی که برایش خون امام حسین و فرزندان و برادران و بهترین یاران و باوفاترین همراهان اهدا شده است، باید نتیجهبخش باشد و اولین نتیجهاش هم اعلام پیروزی قیامی است که تمامی به اصطلاح بزرگان آن زمان به ترک این قیام، نصیحت میکردند و ضمن دعوت امام به آرامش از حضرت میخواستند در برابر یزید ایستادگی نکند! اما وقتی دیدند امام بر حرکت خود مصمم است،از سر دلسوزی میگفتند: «حال که به استقبال خطر میروید حداقل، زن و بچه را با خود نبرید.»
قیامی که این گونه برایش جانها داده شده است، در این راهپیمایی پرچم پیروزی آن به زمین زده میشود و امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) با افتخار پیروزی قیام را در کنار حرم شریف صاحبان انقلاب و قیام، اعلام میدارند.
یکی از رسومی که در تمامی انقلابها جاافتاده، برگزاری جشن در سالروز پیروزی انقلاب هر کشوری است. هر ملتی با هر فرهنگ و عقیده، پیروزی انقلاب خود را جشن میگیرد. در یک کشور مردمش به خیابانها آمده راهپیمایی میکنند، در کشوری دیگر نیروهای مسلح رژه میروند و … در ایران اسلامی هم در روز بیستودوم بهمن، مردم با راهپیمایی باشکوه، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را جشن میگیرند. شرکتکنندگان در جشن پیروزی انقلاب به یاد شهیدانی هستند که با خون خود انقلاب اسلامی را به ثمر رساندند اما این حضور باشکوه را جشن پیروزی انقلاب اسلامی مینامند.
راهپیمایی اربعین هم همین است. مردم با لباس عزا در این راهپیمایی شرکت میکنند و در مصیبت شهادت امام و یارانش میگریند که خود از شعائر اسلامی است اما این راهپیمایی که برای پیروزی قیام امام حسین(ع) است، در کشور عراق مفهوم دیگری از پیروزی را هم دارد و آن شکست صدامیان است. در روزگارانی راهپیمایان اربعین به دور از چشم ماموران بعثی، شبانه و از میان نخلستانها و راههای فرعی به سوی حرم مولایشان میشتافتند و با همه سختیها مردم عاشق عراق، این سنت حسنه را نگه داشتند و بعضاً برای انجام این سنت، جان خویش را هم هدیه میدادند و روزی که این کشور به دست آمریکاییها افتاد، با ایجاد ناامنی در کشور این راهپیمایی بهسختی برپا میشد.
خوشبختانه در این چندساله که توفیق حضور عمومی علاقمندان در این حرکت انقلابی و جشن پیروزی فراهم شده است، چند ۱۰ میلیون نفر افتخار این را دارند که در جشن پیروزی انقلاب امام حسین(ع) شرکت و وفاداری خود را اعلام کنند که اگر آن روز نبودند در کنار امامشان تا به «هل من ناصر … » او پاسخ دهند و لبیکگو باشند، امروز آمدهاند و با اذن امیر مؤمنان علی(ع) از حرم شریف مولا و مقتدایشان راهپیمایی را آغاز کرده و بدون احساس خستگی و ناراحتی و در میان استقبال گرم مردم ستمدیده عراق، همه برای زیارت مولایشان امام حسین(ع) به کربلا عزیمت میکنند و در بین این راه چند ۱۰ کیلومتری در جشن پیروزی قیام امام حسین(ع) شرکت میکنند و همنوا با یاران امام به یاری امامشان میشتابند و میگویند: «یا لَیتَنی کنتُ مَعَکم فَأفُوزَ فَوزا عَظیما.»
انتهای پیام
ثبت دیدگاه