به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «زیر درختهای خشک فضای سبز شهرک دنبال چاه فاضلاب میگردیم. اولی را کنار یکی از بلوکهای ساختمانی پیدا میکنم و کمی آنطرفتر زیر درخت خشکیدهای باز یکی دیگر که روی دریچهاش را پوشاندهاند. آن طور که علی یکی از ساکنین قدیمی محل میگوید چاه نزدیک بلوک ساختمانی ریزش کرده است. چاههای فاضلاب، اینجا در یکی از شهرکهای منطقه ۲۲ تهران به دغدغه اصلی بیش از ۷۰۰ خانوار تبدیل شده است. بعضی نگران اتفاقاتی هستند که ریزش این چاهها به دنبال خواهد داشت و بعضی نگران چرخه تمام ناشدنی احداث دوباره چاه و لایروبی مدام و تخلیه و … که بار مالی فراوانی برای اهالی دارد. منطقه ۲۲ تهران با برجهای مسکونی و تجاری بیشمارش فاقد فاضلاب شهری است و هر ساختمانی به روش خاص خودش مشکل را حل میکند؛ یکی چاه میکند و یکی تصفیهخانه میسازد و آب را در کوچه رها میکند.
با علی که بازنشسته نظامی است در شهرک قدم میزنیم. او از شرایط سکونت در این شهرک که یکی از قدیمیترین شهرکهای منطقه است، میگوید: «بیشتر چاههای این شهرک قدیمی است و بعضی از آنها ریزش کرده، چاههای بلوک ما سه بار تخلیه و یک بار لایروبی شده و دیگر جایی هم برای چاه جدید نیست. هزینه این کارها هم خیلی بالا است. سه سال پیش ۱۷ میلیون تومان دادیم برای تخلیه و این دفعه هم ۲۵ میلیون هزینه کردیم. متأسفانه کار هم به شکلی است که چاهکن میگوید این کار یا آن کار را کردهایم و کسی هم که نمیرود پایین ببیند درست میگوید یا نه.»
چاههای بلوک آنها از سال ۹۰ به بعد مشکل جدی پیدا کرد. شرکت سازنده شهرک هم همه واحدها را واگذار کرده و برای هر واحد سند صادر شده و دیگر از نظر قانونی مسئولیتی در قبال این مشکل ندارد. حالا علی معتقد است یا باید چاههای جدیدی جایگزین شود که برای هر بلوک تقریباً ۱۶ میلیون تومان تمام میشود یا اینکه مشکل به صورت ریشهای حل شود و شهرک به فاضلاب شهری متصل شود. او با ناراحتی از وضعیت اقتصادی ساکنین شهرک میگوید که توان پرداخت چنین هزینههایی را ندارند.
یکی دیگر از ساکنین با ما همراه میشود و علی برای او تعریف میکند: «مقنی گفته است چاه که پر شد، دیگر نمیشود تخلیهاش کرد. عمر چاه تمام شده و باید چاه جدید بزنیم. دائم به این فکر میکنم که اگر بخواهیم چاه جدید بزنیم کجا باید بزنیم؟ مگر الکی است که کلنگ برداریم و وسط خیابان یا فضای عمومی چاه بزنیم؟» همسایه جوابش را میدهد: «نکند چاه جای دیگری راه باز کرده باشد؟ اگر این طور باشد خطرناک است معلوم نیست آب کجا میرود؟ نکند یکدفعه از جای دیگری بیرون بزند؟» علی سری تکان میدهد و به من نگاه میکند تا بفهمد آیا من عمق دردسر اهالی را درک کردهام یا نه؟
با علی به سمت دریاچه چیتگر میرویم تا با کسی که در این زمینه مطلع است، حرف بزنیم. در راه از روزگاری میگوید که این منطقه بهترین آب و هوا را داشته اما این برجها که هر روز در حال بالا رفتن هستند راه باد را سد کردهاند. آقای مهندس را که دستی هم بر آتش ساخت و ساز منطقه دارد در ساختمانی نیمهکاره ملاقات میکنیم. وقتی از خودرو پیاده میشویم بوی فاضلاب را در هوا حس میکنم. نگاهی به جوی میاندازم که آبی شفاف در آن جریان دارد. او تعریف میکند که کل منطقه با مشکل فاضلاب دست به گریبان است و خیلی خندهدار است که یک برج در زیر خود چند چاه داشته باشد: «الان در شهرک راهآهن مشغول فاضلابکشی هستند. آن هم شهرکی که ساختمانهایش سه طبقه است و ۵۰ سال طول میکشد چاه یک ساختمان پر شود اما شهرکی که ساختمانهای ۱۰۰ واحدی دارند در اولویت فاضلابکشی نیست. اینجا بلوکهایی هستند که در عرض هفت سال چهار بار چاهشان بالا زده است.»
او تعریف میکند محیط زیست شهرداری تهران اجبار کرده که هر ساختمان باید تصفیهخانه احداث کند و از حفر چاه جدید جلوگیری میکند اما سؤالی که ذهن او را درگیر کرده این است که این همه آب را که از تصفیهخانه بیرون میآید چه باید بکند، میگوید: «مگر چقدر فضای سبز داریم که آب بیرون آمده از تصفیهخانه را آنجا خرج کنیم؟ زمین اینجا هم آنقدر چاه دارد که از آب اشباع شده است.»
او معتقد است زمین این منطقه به خاطر چاههای جذبی از آب اشباع شده و اگر چاهی به دلیل همین اشباع توان جذب نداشته باشد، خیلی زود بالا میزند: «چاهها هم گاهی به خاطر پایین رفتن فضولات میگیرد و جذب خود را از دست میدهد و لایروبی هم که شود باز این اتفاق میافتد و عملاً چاه به مرور زمان تبدیل به مخزنی میشود که خیلی زود پر میشود. دیواره چاهی را که مکش ندارد چند سانت میتراشند که به خاک جدید برسند و از این طریق ۴۰ درصد قدرت جذب اولیه را بر میگرداند اما مثل روز اول نمیشود.»
او معتقد است، خاک این منطقه هم به خاطر رس بالا قدرت جذب کمی دارد و همیشه این خطر هست که آب از جای دیگری بیرون بزند مثلاً موقع گودبرداری در حال احداث یک ساختمان جدید. آقای مهندس معتقد است چاههای سپتیک و تصفیهخانه به صورت موقت میتواند مشکل را حل کند و باید هر چه زودتر فکری اساسی برای ایجاد یک فاضلاب شهری متصل به یک تصفیهخانه شهری کرد.
از علی و آقای مهندس خداحافظی میکنم و به سمت یکی از شهرکهایی که مشکلات فاضلابش در منطقه معروف است، میروم. در لابی یکی از مجموعهها و به کمک مسئول ساختمان با مردی عضو هیأت مدیره شهرک که سالهاست در این منطقه ساکن است و دستی هم در ساخت و ساز دارد، آشنا میشوم. او که در مسجد با اهالی یکی از بلوکها جلسه دارد، سریع خودش را میرساند و تعریف میکند که منطقه ۲۲ چون جدید است هنوز زیرساختهای مناسبی ندارد و در این میان نبود فاضلاب متصل به شبکه بزرگترین مشکل ساکنان است: «چاههای جذبی و سپتیک و تصفیهخانه به صورت موقت کار میکند، چنانچه الان اکثر چاهها قدرت جذب خود را از دست دادهاند. خیلی از چاهها سرریز شده و وارد کوچه و خیابان میشود یا سر از گودالهای دور و بر مخصوصاً گودبرداری ساختمانهای در حال ساخت درمیآورد.
ما از سال ۹۱ و ۹۲ به صورت جدی این مشکل را پیگیری میکنیم اما فعلاً به نتیجهای نرسیدهایم. چندین جلسه برگزار شد که نمایندگان مجلس هم ورود کردند. قبلاً هم اقداماتی در این زمینه انجام شده بود و تا جایی که میدانم زمینی را هم شهرداری در خرگوشدره یعنی شرق اتوبان آزادگان به آب و فاضلاب تحویل داده اما هنوز کلنگی برای احداث به زمین نخورده است.
مسأله اصلی این است که بودجه سنگینی میخواهد. الان تصفیهخانهها محلی است و از دو سال پیش محیط زیست شهرداری هم اجبار کرده که تصفیهخانه بسازند. این مشکل، اصلیترین مشکل و نگرانی مردم منطقه است که امیدواریم دولت جدید این مشکلات را هر چه سریعتر حل کند تا خدای نکرده اتفاقات جبرانناپذیری رخ ندهد.»
او در خلال حرفهایش از پیگیریها و قول و قرارهایی میگوید که بعد از حادثه متروپل آبادان، بین مسئولان و مدیران شهری و ساکنان منطقه ۲۲ گذاشته شد. آیا آنها این بار موفق خواهند شد، مشکل جمعی شهرک خود را به شکل ریشهای حل کنند؟»
انتهای پیام
ثبت دیدگاه