آیا بریکس می‌تواند «سلطه دلار» را متزلزل کند؟!
  • مرداد 29, 1402 ساعت: ۱۵:۰۷
  • شناسه : 60824
    2
    نشریه بیزینس‌فوروارد نوشت: در نیمه دوم قرن بیستم و حتی سال‌های آغازین قرن بیست و یکم، ایالات متحده آمریکا موقعیت دلار را به عنوان ارز غالب جهانی در زمینه‌های برای تجارت، امور مالی و ذخایر ارز خارجی مستحکم کرده است. اما آیا تغییر نظم جهانی و ظهور قدرت‌هایی مانند بریکس خواهد توانست این سلطه سنگین را متزلزل کند؟!
    پ
    پ

    بین سال‌های 1999 تا 2019، در حدود 96 درصد از فاکتورهای تجاری در قاره آمریکا بر اساس دلار صادر شده بود. این میزان در منطقه آسیا و اقیانوسیه 74 درصد و بقیه جهان نیز 79 درصد بود.

    از نظر مالی و بانکی نیز ایالات متحده با 39 درصد (51.3 تریلیون دلار) بیشترین سهم را در بازار اوراق قرضه دارد. دلار هم‌چنین ارز غالب در زمینه مطالبات و بدهی‌های بانکی است- که در مورد اولی کمی بیش از 60 درصد و برای دومی کمتر از 60 درصد موارد با دلار محاسبه شده است.

    علاوه بر این، سهم دلار از ارزهای ذخیره ارزی جهان هنوز و هم‌چنان بزرگ‌تر از مجموع سهام سایر ارزهاست و پس از رسیدن به اوج 72.7 درصدی در سه ماهه دوم سال 2001، در حال حاضر 58.3 درصد از ارزهای ذخیره ارزی جهان به دلار نگهداری می‌شود.

    تسلط دلار در تمام جنبه‌های سیستم اقتصادی باعث شده تا بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی) و برخی از شرکای آن‌ها به دنبال تنوع بخشیدن به مبادلات با استفاده از ارزهایی به غیر از دلار باشند. اما آیا این کار جواب خواهد داد؟

    عمر عدلی که به عنوان اقتصاددان سیاسی در دانشگاه آمریکایی قاهره تدرس می‌کند؛ در گفتگو با بیزینس‌فوروارد به سه متغیر مختلف پرداخته که می‌توانند مشخص کنند که آیا یوان یا هر ارز دیگری ممکن است روزی جایگزین دلار شود یا نه.

    اولین فاکتوری که به گفته عمر عدلی می‌تواند احتمال این اتفاق را روشن کند، این است که «منافع کشورهای عضو در هر اتحادی که خواهان براندازی دلار است، تا چه اندازه همگن است»!

    عدلی با اشاره به رقابت بین هند و چین می‌گوید که این روند در بریکس چندان ساده حاصل نخواهد آمد. در شرایطی که چین خواهان استفاده بیشتر از یوان در معاملات جهانی است، هند احتمالاً می‌خواهد روپیه را به طور گسترده‌تر مورد استفاده قرار دهد- و برای مثال از پیش هم در این زمینه کوشیده تا از طریق مذاکره با روسیه به این مهم دست یابد.

    دومین متغیر نگران‌کننده، هزینه‌های دلارزدایی است. عدلی می‌گوید: «معاملات دلاری حداقل 80 درصد تجارت بین‌الملل و حتی بیشتر از 80 درصد بازارهای مالی را تشکیل می‌دهد. این در حالی است که حتی خود چین هم ذخایر خود را به دلار جمع‌آوری کرده و آمریکا نیز بزرگ‌ترین مقصد سرمایه‌گذاری این کشور بوده است. این نکته تکان‌دهنده نشان‌دهنده میزان تثبیت دلار است. در واقع حتی کشوری مانند چین که قرار است از دلارزدایی سود زیادی ببرد، خودش هم به نوعی علاقه‌مند غالب ماندن دلار است. این مسایل باعث خواهد شد این بازی در نهایت به نقطه تعادل برسد».

    از نظر انعطاف‌پذیری دلار نیز عدلی این پرسش را مطرح می‌کند که «ساختارهای کنونی حاکمیت جهانی تحت رهبری ایالات متحده تا چه اندازه می‌توانند منافع قدرت‌های در حال رشد را برآورده کنند، بدون این که خود دچار فروپاشی شوند؟» پاسخ به این سوال روشن نیست- و حداقل این که قابل بحث است. به نظر نمی‌رسد که ایالات متحده بخواهد فضای زیادی برای قدرت‌های در حال رشدی که با شرایط آمریکا بازی نمی‌کنند، باز کند.

    در حقیقت برای پاسخ به این‌که آیا بریکس می‌تواند سلطه دلار را به چالش بکشد یا نه؛ باید به دلایل زیربنایی چنین اقدامی و البته هم‌زمان با آن به پیامدهای دلارزدایی نگاه کنیم.

    انگیزه‌های دلارزدایی

    بریکس به خصوص روسیه و چین از نظر ژئوپلیتیک دلایل مختلفی برای دلارزدایی دارد. استقرار دلار آمریکا به عنوان ارز غالب جهان می‌تواند باعث شود تحریم‌های آمریکا علیه کشورهای دیگر مخرب‌تر و تاثیرگذارتر شوند. موضوعی که در تحریم‌های غرب (شامل یورو و ین) علیه روسیه و جمهوری اسلامی ایران به خوبی قابل مشاهده است. نوعی تمایل یک‌جانبه برای اعمال تحریم‌های خارج از چارچوب شورای امنیت، که کشورهای رقیب را نسبت به نقش دلار در حفظ موقعیت ایالات متحده به عنوان نیروی پلیس جهانی محتاط کرده است. در حقیقت دلارزدایی توانایی آمریکا برای نظارت بر قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را کاهش می‌دهد.

    استقلال اقتصادی

    جنبه مهم دیگری که باید در نظر گرفت این است که بازارهای جهانی و اقتصادهای سراسر جهان به شدت به بازارها و سیاست‌های اقتصادی ایالات متحده واکنش نشان می‌دهند- که این هم تا حدی به این دلیل است که دلار عملاً ارز مسلط در زمینه تجارت، امور مالی و ارز ذخیره جهانی به شمار می‌آید و افزایش یا کاهش ارزش دلار آمریکا به طور مستقیم بر کشورها و به خصوص کشورهایی که دارای حساب نامتوازن و نامتعادل هستند، تأثیر می‌گذارد. در این میان کشورهایی که کسری حساب دارند و بسیار بیشتر از صادرات درگیر واردات بوده‌اند، تحت تأثیرات منفی افزایش ارزش دلار قرار خواهند گرفت. اتفاقی که به تازگی مصر را تحت تأثیر قرار داده و شدت بحران اقتصادی آن را اضافه کرده است. از سوی دیگر، کشورهای دارای مازاد حساب مانند چین- که صادراتشان بیشتر از واردات بوده- تحت تأثیر کاهش ارزش دلار قرار خواهند گرفت. این به این معناست که ارزش صادرات آن‌ها با تبدیل به ارز محلی کاهش خواهد یافت.

    علاوه بر این، افزایش یا کاهش نرخ بهره توسط فدرال‌رزرو بر بازارهای کشورهای در حال توسعه متکی بر پول داغ تأثیر خواهد گذاشت. این موضوعی است که در افزایش‌های اخیر نرخ بهره به خوبی مشاهده شد- که چگونه برخی سرمایه‌گذاران سرمایه‌های خود را از بازارهایی با بهره و در نتیجه ریسک بالا دور کرده و به دلار تبدیل کرده‌اند- که به عنوان ارز غالب یک شرط‌بندی مطمئن است و بازدهی بالاتری دارد.

    تسهیل تجارت و سرمایه‌گذاری

    علاوه بر رهایی از سلطه ایالات متحده، انگیزه‌های دیگری نیز برای رهایی از وام‌های دلاری و دیگر ارزهای سخت وجود دارد. وام‌دهندگان چه خود به صورت دوجانبه کار کنند و چه از طریق مؤسسات چندجانبه‌ای از قبیل صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی، معمولاً شرایط سخت‌گیرانه‌ای برای تأمین مالی تعیین می‌کنند و به عبارت بهتر تنها با وام‌هایی موافقت می‌کنند که ریسک بالایی ندارند و یا این که بازگشت تضمین‌شده خواهند داشت. در این میان دلارزدایی باعث تنوع موسسات تامین مالی و تنوع ارزهای مورد استفاده خواهد شد و امکان دسترسی بیشتر به تامین مالی را فراهم خواهد کرد.

    چشم‌انداز حال و آینده

    دستاوردهای چینی

    کمتر کسی این موضوع را باور می‌کند که جایگاه اقتصادی ایالات متحده با خدشه مواجه خواهد شد. با این حال کتمان نمی‌توان کرد که موقعیت اقتصادی ممتاز آمریکا تا حد زیادی به دلیل تسلط دلار است. بر این اساس، حتی تغییری اندک در جایگاه دلار به عنوان ارز مسلط جهان نیز به این معنی خواهد بود که ایالات متحده در زمینه قدرت غیرقابل انکار اقتصادی خود برخی از مزایای خود را از دست خواهد داد.

    در سوی دیگر دلارزدایی باعث خواهد شد تاثیرات مثبت آن تا حد زیادی به چین برسد، چرا که یوان توسط بسیاری از کشورهای به خصوص جنوب جهانی، به عنوان جایگزینی طبیعی برای دلار تلقی می‌شود و این نیز موجب ادامه هژمونی چین و استفاده این کشور از تمرکز خود در حوزه جهانی از نظر سیاسی و اقتصادی خواهد شد.

    دلار باقی خواهد ماند

    با این حال عمر عدلی می‌گوید که دلار به این زودی جایگاه خود را از دست نداده و با ارز دیگری جایگزین نخواهد شد. عادل بشایی اقتصاددان باسابقه نیز با این امر موافق است و به یک نکته مهم در بحث اشاره می‌کند: «حتی اگر تجارت با ارزهای مختلف انجام شود، این موضوع دلار را تکان نخواهد داد، به این دلیل ساده که تجارت جهانی هر قدر هم که بزرگ باشد، کسری از معاملات مالی دلار در سطح جهانی است»

    در واقع، در حالی که تجارت جهانی در سال 2022 به 32 تریلیون دلار رسید، ارزش بازار اوراق قرضه ایالات متحده به تنهایی بیش از 51 تریلیون دلار است و نکته مهم این که در این بحث حتی اوراق بهادار صادر شده توسط سایر کشورها نیز- که به دلار صادر شده‌اند- محاسبه نشده است. واضح است که حتی با ایجاد حداقلی از تنوع ارزی در تجارت جهانی، اندازه بازارهای مالی و تسلط دلار در آن بازارها به این معنی خواهد بود که ایالات متحده موقعیت ممتاز خود را برای مدتی حفظ خواهد کرد.

    یک سیستم برابرتر؟

    به هر شکل اندکی دلارزدایی ممکن است برای کشورهای در حال توسعه مثبت باشد. سهولت دسترسی به منابع مالی به معنی توسعه سریع‌تر و کارآمدتر خواهد بود. این هم‌چنین به معنای کاهش فشارهای ساختاری مربوط به کمبود ارز سخت خواهد بود- که عامل مهمی برای اقتصادهایی مانند مصر است. با این حال، باید دید که آیا بریکس می‌تواند برنامه‌های دلارزدایی تدریجی خود را دنبال کند یا نه. اتفاقی که اگر انجام شود، ممکن است شروع یک تغییر پارادایم باشد.

    منبع: شفقنا به نقل از بیزینس فوروارد

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.