خودشان را مثل مردان اصحاب کهف میدانند که بعد از سالهای طولانی قرار است وارد جامعه شوند. دو نفرشان بعد از ٢١ سال و یک نفر هم بعد از ٢٤ سال قرار است به جای اعدام، به زندگی بازگردند…
«طرح رتبهبندی مانند بسیاری از طرحهای آموزش و پرورش به دلیل تدوین یک آییننامه ناکارآمد قربانی شکاف صف و ستاد در آموزش و پرورش میشود و بیتردید به سرانجام بسیاری از طرحها دچار خواهد شد که خروجی آن به کارآمدی نظام آموزشی نخواهد انجامید.»
در آخرین روز فروردین، تعداد مرگومیر روزانه بیماران کووید-۱۹ به کمتر از ۲۰ نفر رسید و در ۱۹ استان هم هیچ موردی از مرگ ثبت نشد؛ هر چند نباید فراموش کرد که کرونا تمام نشده و همچنان امیکرون با زیرسویههای متعدد و ترکیبیاش در برخی کشورها تاخت و تاز میکند.
طی دو هفته اخیر تایید ثبت سفارش گوشیهای بالای ۶۰۰ دلار متوقف شده است. مجلس شورای اسلامی هم درصدد بازگردانی مجدد ممنوعیت واردات گوشی آیفون است.
به نظر میرسد فصل آینده خیلی از بازیکنان فعلی پرسپولیس جایی در این تیم نداشته باشند.
اگر «جان» را هزینه فوتبال میکنیم، این یعنی بخشی از ساختار اجتماعی ما غلط است.
امسال سال خشکی است و تمام مراتع اطراف شهرها خشک هستند. با کوچکترین باد گردوغبار به هوا بلند میشود که علاوه بر گردوغبار حاصل از کانونهای خارجی، کانونهای گردوغبار قم و مرکزی هم به سمت تهران و حتی استانهای شمالی میآید. خشکسالی و کمبارشی موضوعی نیست که بتوان نسخهای دمدستی برای آن پیچید. آمار میگوید سهم ما از جبر آسمان امسال کمتر از هر سال است و این یعنی باید خودمان را با زیستن در شرایط کمآبی عادت دهیم. چاره دیگری هم نداریم.
«مهمونی» برپاست و حرکات و دیالوگهای «بچه» از در و دیوار اینستاگرام میریزد و دلمان ضعف میرود از مظلومیت و تخسی همزمان او. از بین پشه و مگسی و قیمه و کته و شاباش و دیجی، شاید محبوبیت بیشتر «بچه» به این خاطر است که او نزدیکترین شخصیت این مجموعه به خودِ خودِ ماست؛ آدمهایی که هم قلدریم و هم نیستیم، هم مظلوم میشویم وقتی واقعا مظلوم نیستیم و تهِ ماجرا هم با چهار کلمه حرفزدن، قشنگ تابلو میشود که چقدر ضعیفیم چون لحن غالبمان، التماس و خواهش است.
روایتهای بسیاری در لابهلای صفحات شخصی افراد در فضای مجازی و حتی داستانهایی در فضای واقعی از بازرسیهای غیراصولی در بخش حراست فرودگاه امام خمینی به چشم میخورد و شنیده میشود که اغلب این راویان، زنان هستند. افرادی که شاید با هیجان بسیار برای یک سفر خاطرهانگیز عزم رفتن دارند یا برای مهاجرتی همیشگی در فرودگاه حاضر شدند، با تجربه چنین رفتاری در بخش حراست فرودگاه باید تلخی سفر را به جان بخرند یا تا مدتها قصد سفر به کشور را از سر بیرون کنند.